اسکات گالووی
در این کتاب، نه از «امپریالیسم» و نه از «نئو لیبرالیسم» سخنی نمیگوید. اصولاً نشانهای از شناخت این پدیدهها در این کتاب نمیبینیم. اما در مقام یک ناظر دلسوز ملی، نزدیکی فروپاشی را حس میکند. او وظیفۀ خود میداند که برای یک امریکایی ــبا سواد متوسط اجتماعیــ به سادهترین زبان، هشدارهای آمادگی برای این فروپاشی را بازگوید. از دیدگاه او، سعادت یک جامعه را میتوان با متر و معیارهای امریکای اوایل قرن بیستم اندازه گرفت. اما مدعی است که دیگر این معیارها از دست رفتهاند. گریز از شکست نهایی اما، بدون توجه به ساختار قدرت و هرم اقتدار طبقۀ حاکمه ارائه میشود. اینجاست که باید برای این امریکایی وظیفهشناس، افسوس خورد.