توضیحات
لیزابت باگریانا از ژرفترین چشمههای زندگی مینوشد و در مقام سراینده با آثار شاعران نامدار جهان و نیز با سنتهای شعر ملی خود که شاعران بزرگی چون کریستو یوتف، ایوان واسف، پانچو اسلاوبیکف، پ.ک. یاورف و دیگران پرچمدار آن بودند، آشناست و از زیباترین تصویرهای شعر مردمی بلغار بهره میگیرد. طی چهاردهه الیزاوتا باگریانا شعری عمیقاً ملی و در عینحال جهانی، شعری زنانه و شخصی و توأم با آرزوها و عواطف عموم بشری آفریده است. چهاردهه برای شاعر در برابر تنوع نیازها، مقتضیات زمان و نیز دگرگونیهای اجتماعی و ذائقههای ادبی، آزمونی بس طولانی است. چهاردهه، زمانی است کافی که آدمها، وقایع و کتابها کهنه شوند؛ اما جوانی و سرزندگیِ باگریانا مُهر زمان را برنمیتابد و در آخرین شعرهایش به همانگونه که در نخستین شعرهای خود: «جاودان مقدس» جوانی و سرزندگی شعلهوراست.
ان میآورد؟ مهمترین آن، مبارزه انسان برای حق زندگی و سعادت خود، مبارزه از نگاه زنی که علیه ذهنیت محدود جامعه به پا میخیزد و از حق دوست داشتن و جوان بودن، از حق بیان آزادانه احساس خود و آزمودنِ راههای نپیموده، سرودن آوازهای روشن، شادیبخش و پیروزمند دفاع میکند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.