کارنامه ناموفق توسعهگرایی و افزایش مداوم شکاف مرکز- پیرامون در دهههای گذشته، ضرورت رویکردی متفاوت و نو به مفهوم و مسیر توسعه را اجتنابناپذیر کرده است. رویکرد و نگاهی که بتواند اهداف، سمتگیری و الزامات برنامهای توسعه را همزمان با پویشهای اجتماعی و طبقاتی هر جامعه و ارتباط آن با سیستم اقتصادی مسلط بر جهان یعنی امپریالیسم و سرمایهداری افسارگسیخته نئولیبرال، مورد توجه قرار داده و ارتباط مهم بین آنها را به درستی درک کند.
به بیان دیگر توسعه اجتماعی و اقتصادی از منشور مبارزه طبقاتی میگذرد. این توازن قوای اجتماعی و سیاسی است که مهر و نشان خود را بر رویکرد، محتوی، هدفگذاریها، جهتگیریها و سرانجامِ برنامههای توسعه در کشورهای کمتوسعه میزند. از اینرو موفقیت برنامههای توسعه و بهبود شاخصهای پیشرفت، توسعه انسانی و افزایش رفاه، عدالت اجتماعی، بهداشت، امنیت اجتماعی، فرهنگ و آموزش، آزادی و مشارکت اجتماعی و… ، مستلزم تغییر این توازن قوا به نفع طبقه کارگر و تودههای وسیع مردم بوده و وعدههای توسعه بدون تغییر توازن قوا به نفع تودههای کار و زحمت، سرابی بیش نخواهد بود.