- هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
اثر ادوارد شواردنادزه
شاهراه ابریشم که در مسیرهای زمینی و دریایی شرق به غرب و شمال به جنوب آن در دوران باستان و قرون وسطی بسیاری از کالاها به خصوص ابریشم منتقل میشد، یک فضای عظیم تاریخی – فرهنگی از خاور دور تا اروپا بود.
در قالب این فضای کلان، سوداگران و سیاحان به نحو اثربخشی روابط بینالمللی گستردهای را برقرار میساختند. در فعالیت شاهراه ابریشم نقش مراکز بازرگانی ایران و قفقاز به خصوص نیشابور، مشهد، ری، همدان، تبریز، دربند، شروان، گنجه و تفلیس بسیار مهم بود.
به موجب نابهسامانیها، فراز و نشیبهای تاریخی و شرایط نامساعد، شاهراه ابریشم طی سدههای اخیر بدون بازده ماند و در قرن بیستم کلا به فراموشی سپرده شد.
اثر کلیب ماپین
این کتاب نوشته کلیب ماپین است روزنامه نگار امریکایی و فعال سیاسی جوانی است که آن را در ۲۱۰ صفحه در سال ۲۰۲۱ به عنوان راهنمایی آموزشی برای «مرکز نوآوری های سیاسی» تهیه کرده است.
ماپین کتابهای متعددی در دفاع از سوسیالیسم و افشای روابط امپریالیستی نوشته است. او در جنبش اشغال وال استریت مشارکت داشته و طرفدار همبستگی بینالمللی و سوسیالیسم قرن بیستویکمی است. او سفرهای زیادی به کشورهای امریکای لاتین و خاورمیانه و از جمله ایران کرده است.
او در کتاب حاضر مینویسد که در سراسر تاریخ انسانی دو گرایش بارز نمود داشته است. از یکسو، سازندگان شهر؛ از جمله نوآوران، دانشمندان، فیلسوفها، وحدتآفرینان، قهرمانان، شاعران، نقاشان، معماران، مساواتطلبان، پایهگذاران همبستگی، خردگرایان، شورشیان روشنگر، حامیان ستمدیدگان و… وجود دارند؛ یعنی افرادی که تمدن را به شرایط زیستی فراتری میبرند. و در سوی دیگر ویرانگران، مانند مهاجمان، ماشینشکنان، نفرتپراکنان، ستایشگران نادانی، مردمفریبان، و… که پلیدیها و بدویت را اشاعه می دهند.
این دو گرایش بارز، از طلوع تاریخ انسان و جامعه طبقاتی وجود داشتهاند. سرشت نبرد مداومی که میان تمدنها و فرهنگها، درون تمدنها و فرهنگها، و حتی درون خودِ افراد در جوش و خروش بوده، به این پرسش اصلی منتهی شده است: آیا انسان از موهبت خردگرایی و خلاقیت خود برای پیشرفت بهسوی دستآوردهای بزرگتر و دنیایی بهتر بهره میبرد؟ یا ویرانگران با ذات انسانیت مخالفت میکنند و ما را تا حد موجوداتی کمتر هوشمند پایین میکشند؟
این دو گرایش سازنده و ویرانگر در مسیر تاریخ، از دوران باستان تا جهان کنونی، در کتاب پیگیری میشود؛ آنگاه به ظهور سوسیالیسم و مبارزه با سرمایهداری و امپریالیسم میرسد و دلایل عقبنشینی کنونی سوسیالیسم مانند به انحراف کشاندن جریان چپ، تبلیغات گسترده ضدسوسیالیستی و فعالیتهای مخرب دستگاههای اطلاعاتی را شرح میدهد.
در ادامه سرشت سوسیالیسم در قرن بیستویکم و نقش انطباق بزرگ چین ارائه میشود. بخشهای زیادی از کتاب بازتابدهنده نظرات و نوشتههای پیشگامان سوسیالیسم و مارکسیسم است.
در پایان هر فصل، با تأکید بر نقش آموزشی کتاب، پرسشهایی مطالعاتی برای کمک به بحثهای گروهی آمده است. فصل اول کتاب با تصاویر تاریخی متعددی مصور شده است.
اثر ناصر منصوری گیلانی
خدمات عمومی که در اثر سیاستهای لیبرالی تضعیف شده است، خالی از اشکال نیست اما کاهنده نابرابری و مقوم ظرفیت تولیدی است. پس چرا در پی محدود کردن و حتا حذف آنند، حال آنکه بهبود آن در صدر خواستهای شهروندان است؟
این کتاب در پی افشای دامگستریهای لیبرالها مبنی بر تحدید و حذف خدمات عمومی است و بهرغم این نیروها برآن است که توسعه خدمات عمومی نهتنها ممکن که ضروری است.
تقویت خدمات عمومی برای رویارویی با نابرابریهای فزاینده، رویارویی با گرمایش اقلیم و برای پیریزی شیوه نوین تولید که محیطزیست و انسان را محترم شمرد، گزیزناپذیر است.
فنآوریهای نوین این وظیفه را به شرط تغییر ادراک ما از فعالیتهای اقتصادی و آزاد کردن این فعالیتها از بند سودورزی و یوغ کالاسازی همهشمول، تسهیل میکند. خدمات عمومی به حکم سرشت غیرکالایی خود، در ساخت این شیوه نوین تولیدی و خروج از سرمایهداری از جایگاه بزرگی برخودار است و هم ازاینرو، مبارزه برای توسعه آن، نبردی است روبه آینده.
اثر مسعود امیدی
کارنامه ناموفق توسعهگرایی و افزایش مداوم شکاف مرکز- پیرامون در دهههای گذشته، ضرورت رویکردی متفاوت و نو به مفهوم و مسیر توسعه را اجتنابناپذیر کرده است. رویکرد و نگاهی که بتواند اهداف، سمتگیری و الزامات برنامهای توسعه را همزمان با پویشهای اجتماعی و طبقاتی هر جامعه و ارتباط آن با سیستم اقتصادی مسلط بر جهان یعنی امپریالیسم و سرمایهداری افسارگسیخته نئولیبرال، مورد توجه قرار داده و ارتباط مهم بین آنها را به درستی درک کند.
به بیان دیگر توسعه اجتماعی و اقتصادی از منشور مبارزه طبقاتی میگذرد. این توازن قوای اجتماعی و سیاسی است که مهر و نشان خود را بر رویکرد، محتوی، هدفگذاریها، جهتگیریها و سرانجامِ برنامههای توسعه در کشورهای کمتوسعه میزند. از اینرو موفقیت برنامههای توسعه و بهبود شاخصهای پیشرفت، توسعه انسانی و افزایش رفاه، عدالت اجتماعی، بهداشت، امنیت اجتماعی، فرهنگ و آموزش، آزادی و مشارکت اجتماعی و… ، مستلزم تغییر این توازن قوا به نفع طبقه کارگر و تودههای وسیع مردم بوده و وعدههای توسعه بدون تغییر توازن قوا به نفع تودههای کار و زحمت، سرابی بیش نخواهد بود.
اثر ناصر منصوری گیلانی
هرچند جهانیسازی به مرجعی برای تصمیمگیران سیاسی و مدیران شرکتها بدل شده است، اما بهرغم ظهور جنبشهای عظیم در عرصههای مختلف اجتماعی، اقتصادی در مقیاس جهانی، هنوز آن همگرایی لازم در میان گُردانهای این جنبش برای ایجاد جایگزین جهانی حاصل نیامده است.
ضرورت دارد که مردم دنیا، بهویژه طبقهی بینالمللی کارگر درک و دریافت خود را از جهانیسازی روشنتر و افزونتر کنند و بدانند: حاملان جهانیسازی چه کسانی هستند؟ سهم مسؤولیت دولتها تا چه حد است؟ کارکرد سازمانتجارتجهانی، صندوقبینالمللیپول، و بانکجهانی چیست؟ جریان پول، ادغاموخرید شرکتها و جابهجایی سرمایهها به سود کیست؟ چرا ایالاتمتحدامریکا بر این نظام مسلط است؟ تأثیر افزایش جمعیت و مهاجرت چیست؟ آیا جهانی بر پایه ملاکهای همهگیر مردمی، ورای بازار و حداکثر سودورزی ممکن است؛ و چهگونه میتوان به این آرمان بشری دست یافت؟
مؤلف با اتکا به سالها کار پژوهشی، گفتوگو و تبادلنظر با پژوهندگان، دانشگاهیان، مبارزان سیاسی و سندیکایی در درون و بیرون فرانسه، به پاسخگویی در باره این مسایل به زبانی همهفهم برآمده است. او به کمک شاهدمثالهای فراوان و مطالعاتموضوعی ارایهدهنده تصویری از جهانیسازی است که کلید فهم و ابزار ناگزیری است برای شهروندان در مشارکت مؤثر آنان برای ایجاد جایگزین در برابر جهانیسازی نولیبرالی، بر پایه همکاری و همبستگی، و نه بر بنیان جنگهای اقتصادی بیپایان