رودخانه‌‌های زیرزمینی به دریا می‌ریزند

اثر مهدی حسین

شبی غریب بالای سر اردوگاه فرو می‌چکید، شبی اندوه‌ناک و خسته و وامانده که از سوی دشت هموار آرام‌آرام به‌طرف ما قدم برمی‌داشت. برای فراموش کردن عطش چندی قبل، علف‌های صحرایی به هوا خنکی سبکی می‌آورد، رایحة سکرآوری در پیکرم نفوذ می‌کرد، شبی بکرِ جنوبی…

دلم مثل سرب سنگین بود. انگار زمین مرا می‌بلعید و می‌خواست در آغوشم بگیرد…

داستان درباره بانویی اهل باکو است که در دوره شوروی زندگی می‎کند و به تاجیکستان تبعید می‎شود…

 

دسته: .

3,850,000 ریال

به اشتراک بگذارید:

توضیحات

زمانی که کارت عضویتم را گرفتند، پنهان نمی‌کنم که چگونه با هق‌هق گریه کردم. در مدت ده‎سال جدایی از صفوف حزب یک دقیقه، شاید هم یک‎لحظه خودم را از آن جدا تصور نکردم. اگر خودم هم می‌خواستم، از عهدة چنین کاری برنمی‌آمدم. پیوند روحی من با حزب ناگسستنی است و هیچ تصمیمی نمی‌تواند چنین نیرویی داشته باشد…

مدیر ما از آدم‌هایی نبود که کار امروز را به فردا موکول کند. او به اخراج من بسنده نکرد و به تخلیة خانة ما هم فرمان داد. به زیرزمین محل زندگی مادرشوهرم و برادرشوهرم فایق اسباب‌کشی کردیم. در این زیرزمین نمور در آرزوی پیدا کردن راهی برای جلوگیری از نفوذ آب‌های زیرزمینی بیش‎تر در من قوت گرفت…

می‌توان گفت که ریما هر روز به این زیرزمین می‌آمد. او در جست‌وجوی کار برای من بود. خودم احساس ضرورت نمی‌کردم که پیش کسی بروم. فکر می‌کردم: «چه کسی به زن دشمن مردم کار می‌دهد؟».

اما کسی پیدا شد که کاری به من بدهد…

 

 

 

توضیحات تکمیلی

نویسنده/نویسندگان

مترجم/مترجمان

ناشر

سال نشر

نوبت چاپ

چاپ اول

قطع کتاب

رقعی

نوع صحافی

شومیز

شمارگان

200

شابک

978-600-8991-61-8

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “رودخانه‌‌های زیرزمینی به دریا می‌ریزند”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *