پژوهش‌هایی دربارة‌ کرانه‌های دریای کاسپین (دفتر نهم)

🔷 پژوهش‎هایی درباره کرانه‎های دریای کاسپین (دفتر نهم)

🔸در این کتاب ارزش‌مند مقالات زبان‌شناسی، قوم‎شناسی، مردم‌شناسی، آداب و رسوم و… از دانش‌مندان و پژوهش‌گران ایرانی، افغان، تاجیک و روس ارائه شده است.

🔸 این کتاب به فرهنگ و زبان مردمان ساکن در کرانه‎های دریای کاسپین می‎پردازد.

در این شماره چندین مقاله پژوهشی درباره زبان‎های بومی چند منطقه و خوراک‌های اقوام مختلف و رقص‎ها و جشن‌های مردمان کرانه‌های دریای کاسپین به چاپ رسیده است.

17,250,000 ریال

به اشتراک بگذارید:

توضیحات

مردمان کرانه جنوبی دریای کاسپین، به لحاظ قومی و نژادی، بنا به گزارش‎های تاریخی و یافته‎های باستان‎شناختی، حداقل پس از هزاره ششم پیش از میلاد به این سو، آمیزه‎ای از تعامل اقوام بومی (کاسی‎ها و پیشاکاسی‎ها) با کوچ‎روها هستند ــ‎یعنی مجموعه کل اقوام باستانی که طی هزاران سال با زبان و فرهنگ ویژه‎شان به این‎ سو آمدندــ که به لحاظ زمانی پیش از همه، باید از حضور گونة انسانی خردمند / انسان نوین ( هوموساپین homo sapien) در دوران پارینه‎سنگی یاد کرد که تا شکل‎گیری جامعه انسانی نو، فرایند پیچیده تکاملی خود را حداقل از هزاره پنجاه تا هزاره‎های یازدهم و دهم پیش از میلاد، پشت سر گذاشتند و بنا به یافته‎های باستان‎شناختی در طی این روند، به تفکر هندسی پیش‎رفته دست یافتند. پس از آن، به تأثیر فرهنگ کوچ عشایر جنوب غربی ایران و دارندگان فرهنگ جیتون از جنوب ترکمنستان در دوران نوسنگی (هزاره ششم پیش از میلاد ) باید اشاره کردد و هم‌چنین در دوران مفرغ، از فرهنگ سومری‎ها و نیز پریچایی‎ها… باید سخن به میان آورد. نکته‎ای که نباید فروگذار کرد آن‎که از آغاز عصر آهن یک تا نزدیک به عصر آهن سه، قریب به هزار سال، از کوچ قومی تأثیرگذار و یا با مرتبه‎ای در خور، به مازندران باستان گزارشی به دیده نیامد؛ منتها تا این دوران (اوایل هزاره اول پیش از میلاد)، طی هزاران سال، کلیه اقوام ساکن در کرانه جنوبی دریای کاسپین (وهرکانی‌ها، تپورها، آماردها، آناریان (هوریان)، کادوس‌ها، آلبانیان و اوتیان‌ها بودند، با نظرداشت این مهم که اقوام مزبور ضمن داشتن زبان و فرهنگ مشترک تحت نام کاسی‎ها دارای ویژگی خاص قومی چه زبانی و چه فرهنگی بودند، که هرودوت و استرابن به برخی باورهای مستقل آماردها و تپورها در آثارشان اشاره کرده‎اند.)، تحت سیطره قومی کاسی‎ها بودند. پس از آن (عصر آهن 3)، برجسته‎ترین قوم مهاجر و مهاجم به مازندران باستان آریایی‎ها بودند که بر دیگر اقوام کوچی و باشنده به تفوق سیاسی دست یافتند. بعد از آریایی‎ها، سکایی‎ها، و ترک‎های آسیای مرکزی به این منطقه کوچیدند که در بخش نام‎گانی گیاهی، جانوری، پرندگان، آب‎زیان و درختان، رد و نشان زبان اقوام باستانی در دفتر هشتم پژوهشهایی درباره کرانههای دریای کاسپین به صورت گفتارهای مستقل، آمده است. تفاوت‎های مندرج در نام‎گانی‎ها، حاکی از تنوع حضور اقوام در منطقه مورد پژوهش این مجموعه مشترک است که به نظر می‎رسد نیاز به کار زبان‎شناسی تخصصی  تازه با روش‎های نوین دارد.

پس از این دوران (شکل‎گیری امپراتوری‎های مادی و هخامنشی…) کرانه جنوبی دریای کاسپین به لحاظ سیاسی، نه نژادی، ایرانی به حساب آمده و در گستره‎ای پنهاور (سرزمین ایران…)، بدین نام آوازه یافته و نام‎بردار شدند، بدون آن‎که باشندگان این کرانه، مانند سابق توده بومی محسوب شوند، هر چند فرهنگ بومی‎شان ماندگار بود. بنابراین، آمیزه حاصل آمده از ترکیب نژادی، قومی و باورهای پُرتنوع آیینی را باید از نگاه هم‎زیستی مسالمت‎آمیز، دگرپذیری و بیش از همه به معنای مناسبات انسانی ارزیابی کرد. بنا به این نگاه، پژوهش‎های قوم‎شناسی در عرصه‎های پیدایی تاریخ اقوام، زبان، فرهنگ و هنرِ کوچندگان و باشندگان، به طور محوری در این مجموعه مشترک از سرزمین‎های دور و نزدیک ، تنها بن مایه علمی‎ـ‎پژوهشی دارند نه ناسیونالیسم افراطی کور. شایسته اشاره است، تحقیقات قوم‎شناسی در مازندران و به طور غالب در کرانه جنوبی دریای کاسپین و حتی در منطقه مورد پژوهش این مجموعه مشترک، به خاطر حضور پُرتنوع طوایف، قبایل و اقوام بسیار پیچیده و گاه در برخی موارد بغرنج است.

از سوی دیگر، نبود اتفاق نظر یا اجماع، درباره منشأ برخی کوچ‌های نخستین اقوام غیر بومی در میان دانش‌مندان و نیز تأثیر جغرافیای زیستی به عنوان عامل کوچ… موردهایی ا‎ست که نظریه‌هایی را رقم زده که دوره به دوره، طی بیش از یک قرن اخیر با یافته‌های باستان‌شناختی و علم ژنتیک… چشم‌اندازهای تازه‌ای در تحلیل‌های علمی‌تر مباحث مطروحه را موجب شده است. روشن است بحث‌برانگیزترین اقوام کوچی، آریایی‌ها هستند که بنا به دسته‌بندی نظریه‌ها، توسط پروفسور شیشف در گفتار «خاست‌گاه آریاییان…» بسیار قابل توجه‎ست که به شرح ذیل طبقه‎بندی شده است:

الف ـ برآمده از نواحی قطب شمال

ب ـ گستره قفقاز

ج ـ شماری نیز سرچشمه کوچ اقوام آریایی را از دشت‌های سیبری دانسته‌اند.

دـ برخی حتی گستره خلیج فارس را خاست‌گاه نخست کوچ به داخل فلات ایران می‌دانند.

ه ـ و آخر، کوچ قبایل مناطق پامیری به مثابه نخستین زیست‎گاه آریایی‎ها (نژاد سفیدپوست) ارزیابی می‎شود.

گفتنی‎ست «درباره کهن‎ترین جاهای آسیای میانه… تنها گفته‎های افسانه‌ای در دست است. دیرین‎ترین منابع آگاهی‎بخش اطلاعات در زمینة روایات آیینی‌ـ‌تباری هندی و ایرانی‎اند. در این منابع فرضیه‎ای طرح و مدلل می‌شود که برجستگی پامیر، گهواره تبار آریایی بوده است که از این‎جا به جاهای دیگر پراکنده شده‎اند. مأخذ پروفسور شیشف در این گفتار زند‌ ‌‌اَوِسْتاست. توده‎های زندی، تیره پرنفوذی بودند:

در دوره پادشاهی جمشید مردم «در سیمای نوعها درآمدند و جوامع را تشکیل دادند یعنی تیره‎های جداگانه را به یک توده متحد گردانید و خود رهبر و پیشوای توده‎ها و رمه‎ها گردید.» در این هنگام در بود باش آنان «زمستان سختی چیره گردید پیش از آن در این سرزمین در سال 7 ماه گرم و 5 ماه سرد بود. در عصر جمشید زمستان ده ماه را در بر می‎گرفت و برای تابستان تنها دو ماه می‎ماند آن‎گاه جمشید بنا به راه‎نمود اورمزد، مردم را به سرزمین روشن، یعنی گرم‎تر برد، به جنوب…

راه‎پیمایی از کوچیدن باشندگان اولیه از سغد آغاز شد. از آن‎جا به مرو، به بلخ، به نیسا، به هرات، به ویکبریت، به هیتومات، به ری، ره‎سپار گردیدند… بیش‎تر آریایی‎ها در وادی‎های پُرآب جا گرفتند… جمشید زیستاری (مسکونی) می‎سازد و شهرها را بنیاد می‎گذارد که در آن‎ها 1000 نفر، 600 نفر، و 300 نفر را جای می‎دهد. راه‎ها می‎کِشد، زمین‎داری و کِشت‎کاری را راه می‎اندازد و برای خود کاخ می‎سازد.» نکته محوری در این گزارش آن است که: «در جریان کوچیدن، خود جمشید و مردم او ، همه سرزمین‌هایی را که به آن فرود می‌آمدند، تهی از باشنده و ناآباد بود [یا می‌دیدند]. جمشید برای نخستین بار این سرزمین‌ها را با آدم‌ها و جانوران مسکون می‎سازد [محل بود باش آغازین مردمان زندی]… این عصر در حماسه‎ها به نام عصر زرین یاد می‎شود.»

اگر روایت آیینی دوره جمشید را بپذیریم، که قبایل مختلف آریایی در سیمای «نوع»‌ها درآمده و جوامع را تشکیل دادند؛ یعنی دارای یک زبان مادر بودند با گویش‌های مختلف، در چنین صورتی می‌توان هریک از گویش‌ها را شاخه از زبان آریایی به حساب آورد. منتها نمی‌توان زبان بومیان را شاخه‌ای از زبان آریایی دانست، بلکه باید گفت:

اقوام مختلف سرزمین‌های نام یافته به ایران که خود دارای زبان گفتاری بودند، پس از تفوق سیاسی آریایی‌ها، زبان و فرهنگ‌شان جذب زبان و فرهنگ آریایی‌ها شده است؛ نه این‌که زبان‌شان شاخه‌ای از زبان آریایی به حساب آید که به نظر قابل تأمل است.

توضیحات تکمیلی

گردآورنده/گردآورندگان

ناشر

شابک

978-600-8991-70-0

سال نشر

قطع کتاب

وزیری

نوع صحافی

گالینگور

شمارگان

400

نوبت چاپ

چاپ اول

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “پژوهش‌هایی دربارة‌ کرانه‌های دریای کاسپین (دفتر نهم)”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *